English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6951 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public utilities U خدمات عمومی مانند اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
common user U خدمات عمومی
public services U خدمات عمومی
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
muck rack U کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
general act U قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
services U خدمات
unbundled U خدمات
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
mail services U خدمات پستی
joint services U خدمات مشترک
sister services U خدمات وابسته
social service U خدمات اجتماعی
field service U خدمات پایکار
postal services U خدمات پستی
field exercise U خدمات صحرایی
computer utility U خدمات کامپیوتری
crypto service U خدمات رمز
field duty U خدمات رزمی
special services U خدمات مخصوص
civil defence service U خدمات کشوری
field service U خدمات رزمی
information service U خدمات اطلاعات
hospital benefit U خدمات بیمارستانی
service force U یکان خدمات
goods and services U کالاها و خدمات
service industry U صنعت خدمات
service passport U پاسپورت خدمات
service department U قسمت خدمات
service squadron U گروه خدمات
service support U پشتیبانی خدمات
service company U گروهان خدمات
services U خدمات سرویسها
health services U خدمات بهداشتی
service unit U یکان خدمات
medical services U خدمات پزشکی
service sector U بخش خدمات
loyal services U خدمات صادقانه
signal services U خدمات مخابراتی
medical service U خدمات پزشکی
service department U بخش خدمات
personnel services U خدمات پرسنلی
personnel services U خدمات کارمندی
we owe him for his services U خدمات او هستم
technical services U خدمات فنی
administrative services U خدمات اداری
advisory services U خدمات مشورتی
welfare services U خدمات رفاهی
auxiliary service U خدمات جنبی
civil services U خدمات دولتی
civil U خدمات شهری
social work U خدمات اجتماعی
social services U خدمات اجتماعی
Civil Service U خدمات اجتماعی
Civil Service U خدمات کشوری
urban servitudes U خدمات شهری
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
beach group U گروه خدمات ساحلی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
service squadron U قسمت خدمات دریای
agricultural extension services U خدمات ترویج کشاورزی
obliging U حاضر خدمات مهربان
port auxiliary service U یگان خدمات بندری
i am satisfied with his servic U از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
bunched income U درامد خدمات شخصی
war service chevron U علامت خدمات جنگی
complimentary supply U خدمات یا کلاهای مجانی
computer serrices company U شرکت خدمات کامپیوتری
exchange services U خدمات فروشگاهی فروشگاهها
railroad service U خدمات راه اهن
home service U خدمات فروش در داخل کشور
acquisition authority U اعتبار خرید کالاو خدمات
giro U خدمات بانکی اداره پست
giros U خدمات بانکی اداره پست
welfare U رعایت کردن خدمات اجتماعی
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
hospitalization U پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
remote computing services U خدمات محاسباتی از راه دور
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
ordnance service U خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
service chevron U علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source U خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book U دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
legion ofholour U نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch U سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
common user U عمومی
wider U عمومی
wide U عمومی
widest U عمومی
rife U عمومی
generic U عمومی
general porpose U عمومی
popular U عمومی
ecumenic U عمومی
the public voice U عمومی
hackneyed U عمومی
overt U عمومی
oecumenical U عمومی
commoners U عمومی
outlining U خط عمومی
commonest U :عمومی
general U عمومی
commoners U :عمومی
universal U عمومی
public U عمومی
common U :عمومی
common U عمومی
outlined U خط عمومی
outlines U خط عمومی
outline U خط عمومی
commonest U عمومی
generals U عمومی
secularising U عمومی کردن
secularises U عمومی کردن
secularize U عمومی کردن
secularised U عمومی کردن
bus U مسیر عمومی
collective call sign U معرف عمومی
generalizing U عمومی کردن
generalizes U عمومی کردن
generalize U عمومی کردن
generalising U عمومی کردن
generalises U عمومی کردن
generalised U عمومی کردن
dispensary U داروخانه عمومی
secularized U عمومی کردن
public law U حقوق عمومی
cameralistic science U مالیه عمومی
public library U کتابخانه عمومی
central war U جنگ عمومی
checkup U معاینه عمومی
public network U شبکه عمومی
amnesty U عفو عمومی
dispensaries U داروخانه عمومی
amnesties U عفو عمومی
secularizing U عمومی کردن
secularizes U عمومی کردن
public a U وکیل عمومی
general requirements U نیازهای عمومی
bused U مسیر عمومی
bussed U مسیر عمومی
common user items U اقلام عمومی
busses U مسیر عمومی
comulative action U اثر عمومی
prevailing U عمومی متداول
consolidated annuities U دیون عمومی
bussing U مسیر عمومی
suffrage universal U حق رای عمومی
uniforms U عمومی متحدالمال
common purse U وجوه عمومی
common grid U شبکه عمومی
common hardware U قطعات عمومی
buses U مسیر عمومی
common items U قطعات عمومی
common labour U کارگر عمومی
common language U زبان عمومی
collective U مشترک عمومی
busing U مسیر عمومی
common nuisance U اضرار عمومی
common parts U قطعات عمومی
uniform U عمومی متحدالمال
outlines U خط مقاومت عمومی
general practitioner U پزشک عمومی
public relations U روابط عمومی
public benefits U منافع عمومی
general strikes U اعتصاب عمومی
GHQ U ستاد عمومی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
3as red as a rose
1afghan diversity development and social services australia
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1more technically difficult general ledger
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com